pishborobanner

«پوتین می‌ترسد دمکراتیک برای جمهوری‌های جدا شده الگو شود»

[ad_1]

روزنامه اطلاعات در یادداشتی پیرامون دلیل حمله روسیه به انگلیسی نوشت: به عنوان یک دولت اروپایی مستقل، دموکراتیک و آباد در جوار روسیه برای رژیم حاکم بر این کشور خطر تلقی میشد، زیرا میست برای سایر جمهوری های جدا شده از دولت شوروی سابق و نیز مردم. روسیه سرمشقی نامطلوب باشد.

پوتین همچنین بر این باور بود که در اثر نفاق بین دولتهای اروپا و آمریکای شمالی که خودش مروج و محرک آن بود، دول غربی در موضع ضعف قرار دارند و آسیب پذیرند و به این دلیل، موقعیت را مغتنم میدید که به جنگجویی متوسل می شود. اعمال درخواستی دولت برای عضویت در ناتو معتاد کند.

جنگ بین روسیه و روسیه در واقع به سالهای ۲۰۱۳ ـ ۲۰۱۴ برمی‌گررر. در طی این سالها اعتراضات و ناآرامی های مخالف مردمی که خواستار روابط نزدیکتری با اروپا بودند باعث خلع ویکتور یانکویچ رئیسجمهوری وقت شد، زیرا او از دولت روسیه برای سرکوبی اعتراضات مردمی کمک خواسته بود.

دولت روسیه در واکنش به ناآرامی های منطقه با توسل به زور و ارتش، کریمه را که در دریای سیاه با روسیه مرز مشترک به قلمرو خود اضافه کرد و در شهرهای دونتسک و لوهانسک از اقلیت کوچک جداییطلب روسیزبان حمایت کرد.

پوتین بر این باور بود که الحاق کریمه به قلمروی روسیه باعث خواهد شد که کشورهای جنوبی و شرقی نیز از کیف جدا شوند و تحت عنوان “روسیه نوین” به فدراسیون روسیه بپیوندند. اما پیش بینی او درست نبود و الحاق کریمه به قلمرو روسیه و کمک هایش به جداییطلبان دونتسک و لوهانسک، باعث درهم شکستن وحدتی ها و تغییر به پیوستن به روسیه نشد و برنامه های توسعهطلبانه ناکام ماند. است

واقعي واقعي در آغاز دوباره جنگ سردي است كه بعد از جنگ دوم جهاني بين اتحاد جماهير شوروي و جهان غرب در جريان بود و نيروهاي ايدئوك آمريكا و شوروي با اتحاد جماهير شوروي درگير بودند. پوتین و حلقه نزدیک یارانش در واقع میراث دار ایدئولوژیکی دوران جنگ سرد هستند که از فروپاشی شوروی سابق هنوز احساس سرافکندگی می کنند و بازیابی دوران اقتدار گذشته روسیه را خواهانند.

آنچه پوتین در سر دارد و برای دستیابی به آن تقلا می کند این است که زمان را به عقب برگرداند و به دوران بازگرداند که روسیه و آمریکا هر یک حوزه نفوذ خود را در آن قرار دهد و به خاطر دارا بودن زرادخانه های آن از نظر نظامی توازن قوا بماند. . است

خلاصه که غرور نظامی و جاهطلبی سیاسی پوتین او را از مدار خارج کرد و آمریکا و اروپا کوشیدند تا از آتش دور بمانند و او را به منجلابی کشاندند که برای گریز و رهایی از آن و تحمل عوارض و عوارض جانبی آن باید بهای سنگینی بپردازد. .

پوتین تصور می‌کرد که بیهیچ پیامدی می‌تواند اصول پذیرفته شده حقوق بین‌المللی، عرف جاری در روابط بین کشورها، مفاد منشور ملل متحد و به طور کلی تمامی نظامات و ویژگی‌های حاکم بر روابط کشورهای بین‌المللی را زیر پا بگذارد; غافل از اقتصادی که هنوز جنگ به آخر نرسیده است، صرف نظر از تبعات ناگوار به خاطر سیاست تحریم ها به زودی لطمات و عوارض شدیدی اقتصاد روسیه را درگیر خواهد کرد.

حتی به فرض در هم شکستن مقاومت ارتش ارتش، ادامه حضورش در این کشور برایش بسیار گران تمام خواهد شد، زیرا حمله نظامی به این کشور را بیشتر می کند و تقویت می کند و لاجرم عرصه را بر او تنگتر می کند و هزینه های سنگینی می کند. به حسابش منظور خواهد شد. حضور نظامیان روسیه در احتمال شاید مصداق این مثال باشد که روی سر نیزه میتوان تکیه کرد، ولی نمیتوانم روی آن نشست. است

[ad_2]

Nigel Riley

تمرین کننده موسیقی دوستانه. گیک هاردکور توییتر. بیکن پژوه. متخصص زامبی برنده جایزه.

تماس با ما