در برنامه ریزی کنکور، ۳ماه تابستان و ۳ ماه آخر از اهمیت بیشتری نسبت به سایر ماه ها برخوردار است. با توجه هدف شما کدام یک از دروس اهمیت مشاوران ثبت نام کنکور بیشتری دارد؟ به ایشان عرض کردم: اگرچه باهوش بودن به این نحوی که فرمودید می تواند به افراد کمک کند تا مدرسه را با موفقیت کامل به پایان رسانده و وارد رشته دلخواه در بهترین دانشگاه ها شوند اما این تمام آن چیزی نیست که یک فرد باید داشته باشد وگرنه ما در طی چند دهه رتبه های برتر زیادی را در کنکورهای سراسری داشته ایم اما بسیاری از آنها اکنون افراد موفقی نیستند. می خواهم بگویم هوش بالا باعث برتری یک فرد در تحصیلات نیست. وقتی در یک مسیر جدید پا می گذاریم دوست داریم از یک فرد آگاه کمک و راهنمایی بگیریم. متخصصین از این هوش به هوش خیابانی تعبیر می کنند، یعنی مهارت ها و دانشی که برای موفقیت در یک زندگی اجتماعی واقعی به آن نیازمندیم. برداشت من از صحبتهای شما این است که اگر زمینه لازم برای پرورش هوش هیجانی دانش آموزان یا دانشجویان در مدارس و دانشگاه ها فراهم شود، بسیاری از افرادی که باهوش تر نیستند نیز به موفقیت های چشمگیری دست خواهند یافت؟
لازم است مسئولین آموزش و پرورش به این موضوع توجه ویژه ای نماید، زیرا از زمانی که بحث تاثیر معدل و سوابق تحصیلی در کنکور مطرح شده بسیاری از مدارس همه تمرکزشان را بر روی ارتقای معدل دانش آموزان معطوف کرده اند و همین امر باعث شده تا قریب به اتفاق بچه ها در زیر بار تکالیف درسی سنگین و امتحانات پی در پی ، انگیزه و روحیه لازم برای موفقیت در امتحانات یا کنکور سراسری را از دست بدهند. آنها تصور می کنند اگر دانش آموزی معدل بالایی کسب کند حتماً در کنکور سراسری هم رتبه خوبی بدست می آورد حال آنکه آمارها عکس آنرا نشان می دهد، بطوریکه بسیاری از دانش آموزانی که معدل بیست هم کسب کرده اند در کنکور رتبه های چهار و پنج رقمی بدست آورده اند. یا کسی که در کنکور سراسری رتبه تک رقمی کسب می کند؟ در همین کنکور سراسری ما هر ساله دانش آموزانی داریم که باهوش نیستند اما هوش هیجانی خود را بخوبی تقویت کرده اند و به همین دلیل بسیاری از رتبه های زیر صد را از آن خود می کنند. برای مثال دانش آموزی را در نظربگیرید که به گفته خودش برای کسب رتبه یک رقمی در کنکور سراسری بطور متوسط در هر شبانه روز ، بین ۱۲ تا ۱۶ ساعت مطالعه کرده است.
مشاور کنکور در مشهد
از طرف دیگر دانش آموزی را نیز در نظر بگیرید که بطور متوسط بین ۶ تا ۸ ساعت مطالعه روزانه داشته و او نیز رتبه تک رقمی کنکور را کسب کند. ولی دوست دارم بگم نظر خودمو. به نظر شما کدامیک موفق تر است؟ کسی که شاگرد اول مدرسه است! می خواهم بگویم که دانش آموز دوم ساعات کمتری را مطالعه کرده حال آنکه منطق حکم می کند او به دلیل کند بودن سرعت یادگیری اش ، باید تعداد ساعات مطالعاتی اش بیشتر از دانش آموز اول می بود. حال تصور کنید چنین دانش آموزی با این میزان ساعات مطالعه رتبه یک رقمی کنکور را کسب کرده باشد. ببینید این معیار نمیشه که شما به 75% بقیه فکر نکنین و کنکور رو به حال خودش ول کنین با یه انگیزه ی خیلی فوق حرفه ای شروع به درس خوندن بکن چرا که رتبه های برتر با همین انگیزه ها به خود روحیه میدن و برتر میشن موفق میشین اگر و تنها اگر تلاش کنید . یکی از روش های فوق العاده برای یادگیری استفاده از روش صحیح مطالعه و مرور نفرات برتر تو کشف نقاط قوت و ضعف، و تثبیت مطالب اینه که وقتی مطلب رو خوندیم و فهمیدیم، آنچه خوندیم رو از برای خودمون توضیح بدیم.
بنابراین یک روز به او روش مفهومی مبتنی بر تفکر صحیح در حل مسائل شیمی را آموختم. از نظر او و دبیرانش هر سوال کنکور دارای ایده جدیدی است و لذا از نگاه خود اگر می خواهد به درصدهای بالایی در دروس مختلف برسد، باید ساعتهای متمادی مطالعه نموده و تست های فراوانی حل کند. در واقع شما می خواهید بگویید برخی افراد علیرغم هوش و پشتکار بالا، اما به دلیل هوش هیجانی پایین ، برای رسیدن به معدنی از طلا، راه سخت و طاقت فرسا را طی می کنند، حال آنکه راه اصلی و میانبری نیز وجود دارد. بله همینطور است و چه بسا در رسیدن به قله های موفقیت از افراد باهوش پیشی بگیرند. بله قطعاً همینطور است. زیرا ممکن است همه چیز برایشان عادی و یکنواخت شود. اما اینگونه نیست، دانش آموز دوم که شاگرد کمپ کنکور درس زندگی بوده ، سرعت یادگیری اش خیلی کمتر از دانش آموز اول بوده است زیرا به اذعان دبیران دانش آموز نخست، او مطالب درسی را با سرعت بسیار بالایی در سر کلاس درس یاد می گرفته . این شخص هوش بسیار بالایی دارد اما از آنچه در جهان اطرافش می گذرد، آگاه نیست. خب از این مقایسه چه نتیجه ای می خواهید بگیرید؟
